‌واو حالیه

زیر همین آسمان و روی همین خاک

‌واو حالیه

زیر همین آسمان و روی همین خاک

بسم الله

خوشبختانه، با وجود اینکه می دونم حرف خاصی ندارم که تو وبلاگ و جاهای دیگه بزنم اما هنوز به وبلاگ فکر می کنم و برام مهمه. من هیچ وقت نتونستم برای مخاطبم توی شبکه اجتماعی حرف بزنم. من هیچ وقت موفق نشدم توی ارتباط شفاهی با بقیه کیف کنم و لذت ببرم. اما وبلاگ داستانش متفاوته. من هر بار توی وبلاگ می نویسم -ولو سالی یکبار باشه- کیف می کنم.

سال نود و نه به خاطر کرونا، موعد دفاع پایان نامه ها یک ماه بیشتر شد. مهر ماه همان سال من و رفقا توی اتاق مطالعه یکی از طبقات خوابگاه جدید به نهایت سرعت مشغول نوشتن پایان نامه بودیم. جمع اصلی همین رفقای خودمان بود ولی چند نفر دیگر هم به آن اتاف مطالعه می آمدند. با یکی از آنها بیشتر رفیق شدم. دولت جدید که آمد، دوست ما هم رفت هرمزگان ور دست جناب دوستی، استاد فعلی هرمزگان و همان کسی که دقیقا امروز مصاحبه اش را در مورد احداث شهرهای جدید در خلیج فارس و دریای عمان دیدم و خواندم. 

https://www.isna.ir/news/1402111511461/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AB-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D9%88-%D9%85%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%AF

الغرض، من اگر جای آن دوستمان بودم، هر چه داشتم می گذاشتم که چنین تصمیمی اجرا نشود. اینکه چرا و به چه دلیل بماند برای یک فرصت دیگر. نکته مورد توجه من اینجاست که بسیاری از مسائل به ظاهر بی اهمیت در دانشگاه، می توانند در افقی فراتر از تصورات ما موثر باشند. اگر روحیه توجه به مسائل بومی و مشکلات مردمان همه ایران در دانشگاه پررنگ می شد، احتمالا یک چندی از فارغ التحصیلان دانشگاه که اینطرف و آن طرف مشغول فعالیت اند (مثل همین دوستی که مثال زدم) می توانستند کمی برای مردم آنجا منشا اثر باشند و چه بسا کمی دهان همیشه باز آدم هایی که تعصب دارند «چپ» بنامیمشان بسته شود. (و البته خیلی آدم های دیگر که عجالتا اینجا مشت را نمونه خروار مثال زدم)

اما در واقعیت چه می شود؟

بگذارید اتفاقی تعریف کنم که همین هفته پیش رخ داد. در گروهی مجازی عضو هستم که بعضی از اهالی علوم انسانی علاقه مند به مسائل و موضوعات تمدنی هم آنجا حضور دارند. در میانه پیام های بیخودی که آنجا ارسال می شد، جناب حجت الاسلام رضا غلامی متن قابل تاملی فرستاد. موضوع متن بحران آب بود و اینکه اخیرا طی مطالعاتی که داشته اند، متوجه شده اند مسئله بسیار وخیم تر از چیزی است که فکر می کردیم و ضرورت دارد دانشگاهیان فکری کنند و برنامه ای بچینند و ... من هم همان روز پاسخ مفصلی دادم. تشکر از اینکه به چنین مسئله ای ورود کرده اند و انتقاد از اینکه چرا مسئله را اینقدر تقلیل گرایانه طرح کرده اند. اینکه چه نوشتم را در ادامه مطلب می آورم. اما مهم این است که بسیاری از اهالی صاحب نظر و صاحب عمل در کشور، مسائل روی زمین مردم را نمی دانند و دچار جهل مرکب است. حداقل تجربه ای که بعد از کرونا تا امروز دارم نشان می دهد که ادراک ما (ولو اهل شهرستانی دورافتاده باشیم یا به آنجا سفر کنیم یا با عینک مردم شناسی نگاهشان کنیم و ...) از مسائل بومی مناطق کشور، ادراکی اعوجاجی است. راه مناسبی که به ذهنم می رسد این است که رشته های عصبی نظام کلی اندیشه در ایران به لحاظ جغرافیایی بسط پیدا کند. مثلا برای همه طبیعی است که دانشگاه خلیج فارس قطب فیزیک هسته ای است، اما هیچکدام از دانشگاه های حاشیه خلیج فارس، مطالعات علوم اجتماعی درستی ندارند. این یعنی هرمزگان به طبیعت، سیستان به همسایگی و بوشهر به گازش هست که شرف حضور در ایران را دارند! مردم؟ هیچ. خب؛ این طبیعتا راه دشواری است. اما دست کم در همین دانشگاه خودمان، همین رفقای دغدغه مند و پر انرژی خودمان می توانستند و می توانند نیرویشان را روی این کار بگذارند، مشروط بر اینکه در اینجا نیز اسیر تهران زدگی نشوند و به اسامی سرشار از بلاهتی مثل جامعه شناسی، مردم شناسی، فلان شناسی و بهمان شناسی و یا سروصدای استادنماهای علوم انسانی و خلاصه «مد» روز اعتنار نکنند. آیا چیز دشواری است؟ حقیقتا نه. اما بدبینم...

این متن هم به بهانه همین خبر و همان متن جناب غلامی نوشته شد. اما اصل موضوع خیلی خیلی مفصل است و چه بسا ربطی به سیاست گذاری و ... هم نداشته باشد. به هر حال هنوز فرصت نکردم بدون تب و تاب شرح و بسطش را بنویسم. کار سختی است. برای قلب و روح آدم های کوچکی مثل من فعلا مفید نیست.



سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم
آقای غلامی بزرگوار، به عنوان کسی که چندین ساله درگیر این مسائلم و شهرها و روستاهای زیادی در استان‌های جنوبی گشتم، حقیقتا دیدن این دست دغدغه‌ها قابل تقدیره و واقعا از شما ممنونم که این متن رو نوشتید
منتهی به رسم ادب علمی، نکات و شاید اشکالاتی در مورد نوشته حضرتعالی در ذهن بنده هست که به نهایت اختصار عرض میکنم:

۱- بخش مهمی از بحران آب خارج از مصارف خانگی و حوزه فرهنگ و فرهنگ سازی رخ میده. فقط یک فقره کارخانه از صنایع اصطلاحا «آب بر» به قدر چندین شهر بحران آبی ایجاد میکنه (نه تنها به لحاظ حجم آب برداشتی، بلکه روند برداشت آب و آهنگ استفاده از منابع آبی و... نیز اهمیت داره) فقط یک نمونه از آن کارخانه فولاد نیریز هست که به نحو معناداری در کنار دریاچه اخیرا خشک شده بختگان (که زیست بوم بسیار مهم و مایه برکت روستاهای اطراف بود) ساخته شده

۲- در اثر نابسامانی در حوزه کشاورزی و سو مدیریت مربوط، بسیاری از کشاورزان به باغداری روی آورده که مصرف آب را چندین برابر کرده. حتی طرح موسوم به «نکاشت» هم فایده ای نداشته. (برای نمونه کشت برنج در استان اصفهان عاملی بود که باعث شد بسیاری از کشاورزان استان‌های دیگر با آنها همنوایی نداشته باشند)

۳- ایران بین کشورهای جهان، و استان فارس بین استان های ایران رکورددار فرونشست زمین در اثر خشکسالی هستند. عمق چاه ها در مناطق «معتدل»( نه خشک) این استان به ۱۰۰ متر رسیده، حوالی تخت جمشید ترک هایی رو زمین مشاهده شده که بعدها مایه دردسر می‌شود و... منتهی رسانه ها تنها بحران بی آبی را در سیستان، خراسان جنوبی و اصفهان آن هم به نحوی کاریکاتوری پوشش میدهند. این مسئله نشان میدهد که پرداخت های رسانه ای نیز به شدت کلیشه ای و وابسته به ملاحظات غیر ژورنالیستی و بیرونی هستند و برای فهم این بحران‌ اتکا به آنها نیز اطمینان آور نیست

۴- حجم تبخیر و آب‌خروجی از خلیج فارس بسیار کمتر از میزان آب‌ورودی است. در بازه ای نهایتاً چند صد ساله خلیج فارس در معرض بحران خشک شدن قرار میگیرد. آنوقت نهایت شاهکار مسئولان ما شده انتقال آب دریای عمان و خلیج فارس. چرا؟ چون علی رغم شعارهای بسیار و نشست ها و همایش های فراوان، هنوز در عمل توسعه غربی (آن هم از مد افتاده ترین و منسوخ ترین اشکال آن) دلبستگی داریم

۵- اساسا دانشگاهیان و حوزویان نیز در جهل مرکب به سر می برند. قوای عاقله متمرکز در تهران و قم امکان فهم این دست مسائل را ندارند و اگر هم به این مسائل توجهی کننده با نوعی غرب‌زدگی پنهان(که در حوزویان عمیق تر است) و مرکزگرایی شدید به مسائل نگاه می کنند. حضرتعالی که حوزوی هستید بسیار بهتر از بنده به اهمیت «موضوع شناسی» در فقه و اجتماع آگاه هستید؛ اما حقیقتا در مباحثی که بنده دیدم و رصد کردم همه چیز پیدا می شود الا موضوع شناسی واقعی. جالب است بگویم در یکی از مراکز مهم علوم انسانی اسلامی کشور، در مورد نقش نیروی انتظامی در دوران پس از ظهر مقاله نوشته می شود اما اثری از توجه قابل اشاره یا پژوهش های استخوان دار ناظر به مسائل روی زمین مانده انقلاب نبود و حتی با دیده تحقیر نگریسته می شود

۶- بدون تعارف و در نهایت روراستی، ادراک فعلی از مردم، ادراکی مشکک است. مردمان استان های دور از کلانشهرها «شبه انسان» هستند و به میزان نزدیکی با کلانشهرها (منظورم نزدیکی فیزیکی نیست، نزدیکی اقتصادی، سبک زندگی و ... است) «انسان تر» هستند. بنابراین هر چند ما در نظر ناقد غربیم، اما عملا همان ادراکات انسان شناسه در عمل، پژوهش و برنامه ریزی های خرد و کلان ما رسوخ کرده

۷- ادراک ما از توزیع قدرت در مناطق کشور نیز مرکزگرایانه است. فی المثل در شهرستان تنگستان استان بوشهر، رییس جمهور واقعی همان نماینده مجلس است. آنچه ما از سیستم قضایی و رجوع به دادگاه می فهمیم با آنچه به عنوان نمونه در خوزستان میگذرد خیلی فرق دارد. همان کارخانه فولاد نی‌ریز که در بند اول عرض کردم به همت نماینده آن شهرستان راه افتاد! چرا؟ چون نماینده در آن مناطق مطلق العنان است، پای پول و قدرت زیادی در میان بود، ساده ترین راه برای اشتغال جوانان سابقا کشاورز (بخوانید منابع رای برای دوره بعدی) بود و ...
پس موج سودجویی و سوداگری آنقدر نفوذ دارد که بر ساختار قدرت سوار شده. این وسط مردم(مثلا کشاورز نیریزی) چه می‌توانست بکنند؟ هیچ!

۸- در نتیجه مسئله آب بیش از اینکه فرهنگی و اجتماعی باشد مسئله ای سیاسی است. حجم بی تدبیری های آشکار باعث شده تا نیروهای انقلابی فعال در این حوزه به این نظر برسند که حتما دست های آلوده ای در کار است که در کنار مسئولان به شدت غافل و ناآگاه و خوش خیال، به تشدید بحران دست می زنند
.
ببخشید که (با معیار شبکه اجتماعی) طولانی شد. آنچه عرض کردم ۱ از ۱۰۰۰ بود و چه بسا کمتر. این پیام رو در حالی‌ نوشتم که الان به یکی از دورافتاده‌ترین 

روستاهای کشور اومدم که هفته ای نهایتاً دو روز آب داره و از نزدیک درگیر این بحرانم. حداقل بنده که سالهای مهم علم آموزی ام در جوار مراکز مختلف علوم انسانی اسلامی گذشت، به هر چیزی در این فضا امید دارم الا اهالی علم.
البته حضرتعالی بسیار بهتر از بنده به بسیاری از این چالش ها احاطه دارید، منتهی بهانه خوبی بود که این نکات رو هم به فرمایش شما اضافه کنم.
ارادتمند.
سید یحیی هاشمی، دانش آموخته فرهنگ و ارتباطات و دانشجوی جامعه شناسی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۳۰
محمدیحیی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی