‌واو حالیه

زیر همین آسمان و روی همین خاک

‌واو حالیه

زیر همین آسمان و روی همین خاک

بسم الله

خوشبختانه، با وجود اینکه می دونم حرف خاصی ندارم که تو وبلاگ و جاهای دیگه بزنم اما هنوز به وبلاگ فکر می کنم و برام مهمه. من هیچ وقت نتونستم برای مخاطبم توی شبکه اجتماعی حرف بزنم. من هیچ وقت موفق نشدم توی ارتباط شفاهی با بقیه کیف کنم و لذت ببرم. اما وبلاگ داستانش متفاوته. من هر بار توی وبلاگ می نویسم -ولو سالی یکبار باشه- کیف می کنم.

۳ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

چند وقت پیش جبار رحمانی (مردم شناس پسااستعمارگرای ما که اتفاقا خیلی خوب و اتنقادی سعی کرده علوم اجتماعی رو بخونه) توی دانشکده علوم اجتماعی تهران که قلب تپنده این فضاست میاد میگه:« من از تعبیر "تنگنای زندگی" برای توضیح حرفم استفاده می کنم» و بعد هم با آب و تاب توضیح میده که چطور تنگنای زندگی باعث این اعتراضات شده
امروز هم متن محمدرضا کلاهی (که اتفاقا اون هم ارادت خاصی به پسااستعماری ها و مردم شناسی و ... داره) خوندم که داشت توضیح میداد باید از تئوری پردازی های انتزاعی دست برداریم و به میدان رجوع کنیم. بعد هم تاریخ انقلاب رو بر اساس میدان!! به چهار نوع سیاست ورزی تقسیم می کنه و میگه الان وارد فازی شدیم که چنین است و چنان است و چند تا جمله عاطفی احساسی آغشته به کنایه.

اینها تازه انتقادی های علوم اجتماعی ما هستن!

اولی که میاد بدیهیات میگه. انگار تا الان در فراخنای زندگی بودیم که این چند ماه تنگنای زندگی بر مردم سخت گرفته. پژوهشگر علوم اجتماعی ما یک خط بیشتر از تحلیلگر تلگرامی نمیگه و توضیح نمیده. انگار نه انگار برای توضیح دادن خاص بودگی یه پدیده باید وجوه افتراقش رو برجسته کرد.

دومی هم که رسما تخیلاتش رو قی کرده رو "میدان" بیچاره.

حسام مظاهری هم که دیگه بماند؛ یه مطلب جدا برای اون باید بنویسم.

.

.

.

سوال اصلی اینه که: شوخی می کنن عزیزان؟ دوربین مخفیه؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۱ ، ۰۹:۱۸
محمدیحیی

به اقتضائی مجبورم هر روز کلی خبر ببینم و بشنوم. خیلی سخته. به قول ما بوشهری ها «دیر از گوش تان».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۰۱ ، ۱۶:۲۸
محمدیحیی

من خیلی جدی نزاع های این ایام رو دینی می فهمم. به نظرم افق تحلیل جامعه شناختی یا سیاسی نمی تونه دیگه کفایت داشته باشه.
ما خودمون رو در دوگانه فقه و الهیات محصور کردیم. فقه گرایی به دین شناسی سنتی ما مربوطه و الهیات به نگاه های متاثر از پروتستانتیسم و الهیات مسیحی. صحنه واقعی مردم البته چیزی بین اینهاست؛ اما چون مقصد و غایت سرمایه های نمادین جامعه به یکی از این دو سمت داره میل پیدا می کنه، ما مدام شاهد شکاف بیشتر خواهیم بود.
حالا این نسبت دوگانه تا حدی برای ملت های دیگه هم وجود داره و اغلب زور یه طرف چربیده.
من اما اگه مجبور باشم تو این دوگانه طرف فقه هستم. فقه هر چقدر هم بد و اخ و کوفت و زهرمار باشه احترام داره. نقد به فقه نباید دستمایه نفی فقه بشه مضاف بر اینکه نقد به فقه نیازمند دانش فقهیه و خیلی از ما از جمله خودم اصلا تسلطی بر این دانش نداریم. القصه فقه سنگر مهمیه برای دین. دینداری بدون فقه یه نوع مفهوم پردازی ابلهانه ست.
بنابراین به نظرم باید از دوگانه فقه و الهیات (که یک دوگانه جعلی، وارداتی، مزمن و نامیمون هست) فاصله بگیریم و مسئله اسلام فردی/ اسلام اجتماعی رو مطرح کنیم. متاسفانه سکه این بحث ها هم به علت دهه ها حضور پررنگ بروبچه های چپ خیلی تکراری و نخ نما و سطحی شده. اما اگه این دوگانه رو دین شناسانه بپرسیم چی؟
می خوام بگم سکولاریسم تا اونجایی که من دیدم و خوندم و فهمیدم بدون تقلیل معرفتی دینی ممکن نیست. حالا این تقلیل ممکنه مناسک گرا (اصطلاحا و به اشتباه فقهی/ظاهر گرا و ...) بشه و ممکنه نشه (الهیاتی و پروتستانتیسم و ...). بنابراین از اون جایی که مناسک گرایی رو امروز به عنوان فقه جا می زنن، میشه گفت ما وسط بازی افتادیم که دو سمت سرمایه های نمادینش به سکولار بودن می رسن و سکولار شدن در این معنا یعنی دین زدایی از جامعه به وسیله تقلیل معرفت دینی.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۱ ، ۱۰:۵۸
محمدیحیی