اگر بخواهم هر دفعه که چیزی می شود بیایم و مشکلاتم را بنویسم، باید همان حکایت آرد تمام شد را با عنوان و فونت و رنگ و اندازه جدید منتشر کنم. علی الحساب حرف نگفته و ننوشته خیلی خیلی خیلی زیاد دارم؛ ولی دل دماغش نیست. چرا؟ چون آرد همیشه تمام می شود.
اگر بخواهم هر دفعه که چیزی می شود بیایم و مشکلاتم را بنویسم، باید همان حکایت آرد تمام شد را با عنوان و فونت و رنگ و اندازه جدید منتشر کنم. علی الحساب حرف نگفته و ننوشته خیلی خیلی خیلی زیاد دارم؛ ولی دل دماغش نیست. چرا؟ چون آرد همیشه تمام می شود.
مشهور است که تکنولوژی را امتداد قوای انسان میدانند. بدین ترتیب اینترنت نیز فارغ از چنین حکمی نیست. بااینحال هرچند سؤالاتی مانند «اینترنت امتداد کدام قوای انسانی است؟» ذهنها و بهتبع آن پاسخهای زیادی را به خود مشغول کنند، پرسیدن از «چگونگی» بهجای پرسیدن از «چه» در اینجا اهمیت بیشتری دارد. بهبیاندیگر، ما همواره در تشخیص اینکه پدیده اینترنت کدام قوای انسانی را نمایندگی میکند و بسط میدهد دچار تردید خواهیم بود. هر پاسخی میتواند به پاسخ دقیقتری حواله و شود و اگر کثرت انسانشناسیها و عدم توافق و حتی عدم امکان شناخت در مورد قوای انسانی را به آن اضافه کنیم، مشکل دوچندان خواهد شد. به هر صورت پرسیدن از چگونگی نسبت اینترنت و قوای انسانی احتمالاً برخی از وجوه آن را روشن خواهد کرد. اختصاصاً ما میتوانیم سرنوشت بدنهای انسانی را در عصر اینترنت پیگیری کنیم؛ چنین هدفی حتی اگر از مسیر تأملی نظری به مقصد نرسید، با ارزیابی نظم کنونی و حرکتی واژگونه از انتها به ابتدا به مقصود خواهد رسید.
به نام خدا
بررسی کتاب ایدئولوژی زیبایی شناسی اثر تری ایگلتون
مقدمه
کتاب ایدئولوژی زیبایی شناسی یا به طور دقیق تر: «ایدئولوژی امر زیبایی شناختی» اثر تری ایگلتون توسط انتشارات بیدگل و با ترجمه مجید اخگر منتشر شده است. این کتاب از مجموعه کتاب هایی است که نشر بیدگل در زمینه نظریه هنر در قالب ترجمه یا تالیف به چاپ رسانده است. به هر جهت شهرت نویسنده کتاب یعنی تری ایگلتون و نقش وی در برخی مباحثات متاخر جریان چپ و همچنین موضوع آن، باعث جذابیت هر چه بیشتر و اقبال خوانندگان خواهد شد. این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و چهارده بخش است که در هر کدام از بخش ها، سعی شده تا مسئله کتاب در خلال تاملی نظری در بستر جستجوهای تاریخی روشن شود. به همین ترتیب در این اثر با بررسی اجمالی اندیشه حدود بیست نفر از متفکران برجسته متقدم و متاخر غربی از زاویه و نقطه نظر مورد بحث مواجه خواهیم شد.
نوشتنم نمی آید. روزگار ادباری است. وقتی می گویم ادبار، منظورم همان معنی لغوی آن است: پشت کردن ؛ در مقابل اقبال به معنی روی آوردن. بگذریم؛ روزگار ادباری است و پشتش را به ما کرده و از وضعیت طبیعی و سلامتش خارج شده. به هر حال در مورد سلامت نبودن وضع فعلی خیلی ها با من همداستانند و گفتن این حرف ها آدم را یاد غر زدن های مکرر همه روزه می اندازد. اما برای من، این فقط یک وضع غیر طبیعی نیست. وضع غیر طبیعی نمی تواند طبیعی باشد و ما هر روز در مورد آن حرف بزنیم و تحلیل کنیم و نظر بدهیم آخرش هم برویم شام بخوریم و مثل بچه آدم بخوابیم. وضع غیر طبیعی -همان طور که از اسمش پیداست- غیر طبیعی است. بنابراین طبیعی انگاشتن آن هم یکی از غیرطبیعی ترین چیزهاست. حالا چطور است که من یاد غیرطبیعی بودن خیلی از چیزهای زندگی افتاده ام؟ معلوم است. چون دیگر نمی توانم تحمل کنم. پشت خیلی از کارهای عجیب و غریب ما انگیزه های سر راست و ساده ای نهفته است که با زرورقی چروک و در هم پیچیده از آدرس های غلط پنهان شده است. بنابراین ساده بگویم که تحمل ندارم. من تحمل ندارم خیلی از چیزهای رایج دور و برم را ببینم و اگر اسم این کار امل بودن، عقب افتاده بودن، جداافتاده بودن، بدبین بودن، ژست روشنفکری داشتن، مخالف پدیده های روز بودن و ... باشد هم مشکلی نیست؛ چون تحت هیچ شرایطی تغییری حاصل نمی شود و شرایط تهوع آور همین است که بوده. گاهی وقت ها پوزیتیویست بودن - به معنای ساده نگری و توجه به همان وجه عینی چیزها- جزء ضروری ادامه حیات انسانی است. چرا؟ چطور؟ از کجا می گویم؟ مثال هایش فراوانند. ولی متاسفانه همان طور که عرض کردم حوصله نوشتنم نیست. اصلا قرار بود به جای این حرف ها از مصداق های این ابتذال حرف بزنم.نمی دانم چه شد. این هم از دستم رفت. باشد برای یک زمانی که احتمالا نخواهد آمد.