غریق
سه شنبه, ۲ فروردين ۱۴۰۱، ۱۰:۰۳ ب.ظ
من دارم غرق می شوم. این نوشته از سر انگشتانی می چکد که ناامیدانه خود را بلندتر از موج ها نگه داشته اند. آنانی که می خوانند و دیگرانی که نمی خوانند همه دارند محو می شوند. غریق همچنان که به هر پاره خاری چنگ می زند، خود را برای فراموشی بزرگ آماده می سازد. همچنان که ریه های پر آبش جایی برای هوا و امید ندارند، تنها رمق های باقی مانده اش به بالا حرکت می کنند، به بالا ترین نقطه انگشت های ملتمس؛ به دورترین جایی از خود؛ جایی فراسوی آب و شناختنی های حالا غیردلپذیر غریق.
۰۱/۰۱/۰۲