‌واو حالیه

زیر همین آسمان و روی همین خاک

‌واو حالیه

زیر همین آسمان و روی همین خاک

بسم الله

خوشبختانه، با وجود اینکه می دونم حرف خاصی ندارم که تو وبلاگ و جاهای دیگه بزنم اما هنوز به وبلاگ فکر می کنم و برام مهمه. من هیچ وقت نتونستم برای مخاطبم توی شبکه اجتماعی حرف بزنم. من هیچ وقت موفق نشدم توی ارتباط شفاهی با بقیه کیف کنم و لذت ببرم. اما وبلاگ داستانش متفاوته. من هر بار توی وبلاگ می نویسم -ولو سالی یکبار باشه- کیف می کنم.

۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

مدتهاست که آرزویی مرموز، به دلم شور انداخته. می خواهم بنشینم و تجربه دوران بعد از کرونا را مفصل بنویسم. تضمین می کنم حرف هایی شنیدنی است. اما به نحو متناقضی، خودِ این تجربه آنقدر ذهن و حواسم را گروگان گرفته که مجالی برای نوشتن پیدا نمی کنم. از طرف دیگر، همزمان با این تمنا، زمزمه ای هم دارد زیر گوشم مرور می شود که: «اصلا مشکل تو این حرف ها نیست. مشکل تو عمل است. تمنایت به حرف زدن از لحظه ای متورم شده که نقدا افق گشوده ای پیش روی رفتار و کردارت مشاهده نمی کنی» و چیزهای بی معنایی از این دست. البته خیال نکنید ماجرا به همین وضع مسالمت آمیزی است که تعریف کردم؛ حقیقت این است که کار این تمنا و آن زمزمه جز با فحش و فحش کاری پیش نمی رود. شده ام مثل خط نازک مرز پاکستان و هند که سربازان دو نیروی متخصام، برای قدرتمنایی و به رخ کشیدن شکوهشان، پیش روی هم رژه می روند. 

*****

سی پاره به کف در چله شدی

سی پاره منم ترک چله کن

...

ای موسی جان، شبان شده‌ای

بر طور برو، ترک گله کن

نعلین ز دو پا بیرون کن و رو

در دشت طوی پا آبله کن

تکیه گه تو حق شد نه عصا

انداز عصا و آن را یله کن

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۳ ، ۱۷:۲۷
محمدیحیی